وسوسه‌انگیز است که به این موضوع بخندیم، اما نباید واقعیت را نادیده بگیریم. مردان امروز خیلی کمتر از قبل دوست واقعی و معنادار دارند و این موضوع به همه آسیب می‌زند.

وقتی روان‌شناس آنجلیکا فِرارا گفت بیشتر اوقات زنان هستند که می‌خواهند درباره تحقیقات او درباره تنهایی مردان بنویسند، برایم جالب بود. اما این نکته اصلی است: ما مردان نیاز داریم حرف بزنیم، ولی این کار را نمی‌کنیم، یا حداقل کافی نیست.

از سال ۱۹۹۰، تعداد افرادی که مردان می‌گویند با آن‌ها صمیمی هستند، به شدت کاهش یافته است. در آمریکا، دو سوم مردان بین ۱۸ تا ۲۳ سال احساس می‌کنند هیچ کس واقعاً آن‌ها را نمی‌شناسد؛ یک سوم در هفته گذشته هیچ کسی خارج از خانواده خود را ندیده‌اند؛ فقط یک پنجم می‌گویند دوستانی دارند که واقعاً بتوانند روی آن‌ها حساب کنند؛ و ۶۹٪ مردان جوان فکر می‌کنند «هیچ کس اهمیت نمی‌دهد که مردان حالشان خوب باشد».

البته زنان هم تنهایی و انزوا را تجربه می‌کنند، اما بسیاری از زنان در روابط با مردان بار عاطفی رابطه را به دوش می‌کشند، چیزی که فِرارا آن را «مَنگ‌کیپینگ» (mankeeping) نامیده است: یعنی زن تنها پیوند اجتماعی صمیمی مرد خود است. به همین دلیل کار فِرارا گاهی کم‌ارزش شمرده شده و گفته شده او بیش از حد مهربان با مردان بزرگسال است.

فِرارا می‌گوید: «زندگی‌های ما به هم مرتبط است.» شکست مردان در ایجاد ارتباط نزدیک، به جامعه آسیب می‌زند.

از سال ۲۰۱۷، تعداد مردانی که در چیزی به نام «جعبه مرد» (man box) قرار می‌گیرند، افزایش یافته است. این مردان باورهای مردسالارانه دارند، می‌خواهند همیشه بدانند شریکشان کجاست، فکر می‌کنند همیشه باید آخرین حرف را در رابطه بزنند و مردان همجنس‌گرا را «واقعی» نمی‌دانند. در همین نظرسنجی، ۶۳٪ مردان آرزو داشتند که «مردتر» باشند.

نویسنده مقاله می‌گوید: این مشکل ماست و مسئولیت ماست که راهی برای حل آن پیدا کنیم. او معتقد است که مردانگی باید از سلطه‌گری جدا شود، چون بسیاری از مردان، مردانگی را با سلطه مرتبط می‌کنند: سلطه در گفتگوها، سلطه بر فضای اطراف، سلطه بر زنان. این طرز تفکر باعث می‌شود مردان نتوانند ارتباط واقعی برقرار کنند و اعتماد به نفس واقعی پیدا کنند.

در واقع، سلطه‌گری نه تنها با جامعه در تضاد است، بلکه با اعتماد به نفس واقعی هم در تضاد است. افراد ناامن سلطه می‌طلبند تا اعتماد به نفس پیدا کنند، اما افراد با اعتماد به نفس واقعی به آن نیاز ندارند.

فِرارا می‌گوید: «مردان درباره دوستی‌هایشان خیلی مشتاق‌اند، اما آن چیزی که می‌خواهند، وجود ندارد.» او تحقیقات زیادی انجام داده و مردان و شریکانشان را مصاحبه کرده است. بعضی از دوستی‌های مردانه فقط شوخی و بگو بخند است، اما بعضی دیگر شامل بحث‌های عمیق فکری و عاطفی است، جایی که می‌توانند بنشینند و حرف بزنند یا حتی «جهان را دوباره بسازند».

نویسنده می‌پرسد آیا می‌توان توانایی ایجاد ارتباطات عمیق‌تر را آموزش داد؟ فِرارا و او هم‌سن هستند و در آمریکا بزرگ شده‌اند؛ هیچ‌کدام در مدرسه آموزش صحبت درباره احساسات را ندیده‌اند. اما مردانی که فِرارا مصاحبه کرده و دوستی‌های نزدیک دارند، اغلب درباره احساسات و روابط در مدرسه صحبت کرده‌اند، به ویژه کانادایی‌ها.

گوپتا، محقق دیگر، می‌گوید: «برای پرورش پسران، برنامه کافی وجود ندارد.» پسران در سنین خیلی پایین درباره دوست‌های مردشان صحبت صریح می‌کنند، اما جامعه این ارتباط را از آن‌ها می‌گیرد و وارد دنیایی می‌کند که «نمی‌توانند چنین روابطی داشته باشند». فِرارا می‌گوید، در فرهنگ عامه، زنان درباره احساساتشان صحبت می‌کنند، اما مردان کمتر چنین چیزی را می‌بینند و یاد می‌گیرند.

امروزه شبکه‌های آنلاین مردسالار («manosphere») از تنهایی مردان سوءاستفاده می‌کنند و به جای ایجاد جامعه واقعی، نسخه‌های ناقص مثل نمایش مردانگی را به آن‌ها می‌فروشند.

نویسنده می‌گوید: تغییر این روایت بر عهده ما مردان است. ایجاد دوستی‌های عمیق در بزرگسالی سخت است، اما باید تلاش کنیم: تماس بگیریم، سؤال‌های عمیق بپرسیم، حس جامعه واقعی را ایجاد کنیم – ترجیحاً در فضای واقعی، نه آنلاین.


منبع